دانلود فیلم

جدید ترین مطالب
بخش بایگانی

دشمنان و بازاریابی انتقام.

چهارشنبه 30 مهر 1399

دشمنان و بازاریابی انتقام.
بررسی ها | 05/11/2018 | توسط دارت فون تریر
همانطور که برای شما می نویسم ، دوم نوامبر است ، در یک روم پرجنب و جوش و باران با باران بی وقفه روزها. من صبح ها را مانند بسیاری از شما به دیدار اقوامی که دیگر در آنجا نیستم گذراندم و در حالی که در ورانو بودم ، از آنجا عبور کردم تا به همرزمان پدربزرگم سلام برسانم ، به یادبود جنگ بزرگ از قبرستان یادبود از آنجا که پدربزرگ در آنجا آرام گرفته است نزدیک و در عرض چند روز ، صدمین سالگرد پایان آن درگیری وحشتناک است. جنگی خونین علیه تهاجم نظامی واقعی که امروزه ناجوانمردانه برای بسیاری راحت است و آن را با این یا آن تهاجم خیالی مقایسه می کنند. "تهاجم" و در نتیجه مقاومت در برابر آن موضوعی تکراری است ، خصوصاً در سینمای آمریکا ، که عجیب است ، با توجه به اینکه آمریکایی ها ، که دوست دارند هنگام بازی خوب باشند ، اسطوره خود را در مورد "سرزمین آزاد و خانه شجاعان "در مورد حمله ، نسل کشی ، بردگی و برکناری. با این وجود روایت این سرزمین ، "سرزمین من" ، "سرزمین نیاکان من" ، همیشه در سخنان آمریکایی بسیار قدرتمند است و نه تنها در سینما. سخنان "خون و خاک" یک سخنرانی خطرناک است که بر اساس آن پایه ریزی واحدهای ملی که باید بر اساس صلح و توافق نامه هایی باشد که برای عبور از حملات ، انتقام و خون ریخته شده در آن خاک تنظیم شده است ، هرگز سالم نیست. اما بالاخره انتقام یکی از محصولاتی است که بیشتر تحت تأثیر بازاریابی آمریکایی است. یکی از شخصیت های اصلی فیلم خالی می گوید: "همه حق دارند انتقام بگیرند ، حتی هندی ها". من فکر می کنم این یکی از بهترین سنتزهای ذهنیت خاص آمریکایی است.


انتقام

سینمای وسترن یکی از معدود محصولات فرهنگی واقعی PDO با ستارگان و راه راه همراه با Blues ، Jazz ، سخت جوشانده است و مانند این ظرف درد و تناقض است. سینمای غرب اغلب اولین (اگر نه تنها) وقایع نگار اسکیزوفرنیک ایالات متحده در میان عموم مردم بوده است ، که شاید فاکنر یا اشتاین بک را نخوانده است ، زیرا به دلیل تناقضات وحشتناک و ریاکاری های مخلوط با ارزش های مادربزرگ ، به عنوان یک محرمانه عمل می کند. من معتقدم این یکی از م effectiveثرترین ابزارهای تحقیق و انتقاد از خود در داخل کشور برای تأمل در روح ملت از دوران پس از جنگ به بعد بوده است. سخنان پیرامون تهاجم برای جلوگیری از این حمله (و شاید در حال انجام است) و حق مقدس آمریکایی ها برای انتقام از کالاهای رایج در فرهنگ عامه این کشور است و دشمنان ما را در میان این پویایی های وحشتناک و پیچیده منجنیق می کنند.

Hostiles دقیقاً یک فیلم جنگی نیست و یک فیلم ضرب و شتم نیست ، یک فیلم درام خشک و حساس است ، با چهار تصویربرداری کاملاً خشک ، عکاسی زیبا و تمرین های عالی بازیگری اما با وجود این یک فیلم جنگی است و فیلمی که منجر می شود. دشمنان یک هسته عمیق در بسیاری از لایه های گله است که خاک آمریکا را تشکیل می دهد ، جایی که "شجاعان" و "آزادگان" که او را به عنوان سرزمین و خانه خود انتخاب کردند همچنان به اعمال تبعیض ، مصادره و برده داری قانونی ادامه می دهند.


چه افتخار وس استودی ، آقایان

داستان با تأمل شفاف و بیرحمانه ای در مورد آمریكا توسط دیوید هربرت لارنس (یك انگلیسی ، فقط برای اینكه همه چیز برای یك آمریكایی "خصمانه تر" شود) برگرفته از مقاله ای در قاره جدید 1923 آغاز می شود. این آخرین خط از یک گفتمان گسترده تر است و در صورت امکان حتی بیشتر به توصیف پویایی که دشمنان جاودانه می کند و من به طور کامل گزارش می کنم متمرکز است:

"دموکراسی در آمریکا هرگز مانند لیبرتی در اروپا نبود. در اروپا ، لیبرتی یک زندگی بزرگ بود. اما در آمریکا دموکراسی همیشه چیزی ضد زندگی بود. بزرگترین دموکراتها ، مانند آبراهام لینکلن ، همیشه یک یادداشت فداکارانه ، خودکشی در صدای خود داشتند. دموکراسی آمریکایی همیشه نوعی خودکشی بود. یا قتل شخص دیگری ... عشق ، دموکراسی ، سر و کله زدن به هوس ، نوعی بازی جانبی است.
روح اساسی آمریکایی سخت ، منزوی ، رواقی و قاتل است. این هیچوقت ذوب نمی شود. "

در این فیلم ، یك پیشکسوت ارتش آمریكا كه قصد عزیمت داشت وظیفه اسكورت یك رئیس قدیمی اسیر به سرزمین مادری خود را بر عهده دارد و در آنجا درخواست می كند با كمك نزدیكان اجازه بمیرد. در گذشته سرباز پیر و رئیس پیر هند در آن زمین خونین ، صحنه حمله با یکدیگر درگیر شدند و در آن جنگ بدون قانون آنها قتل عام کردند و افراد خود را قتل عام دیدند. فقط یک نفرت عمیق وجود دارد که آنها را به هم گره بزند ، هر کدام معتقدند که دیگری روح تمام مردم مربوطه را مجسم می کند و چیزی جز تحقیر بین زندانی و زندانبان او وجود ندارد. ما در سال 1892 هستیم و زمانها تغییر می کند ، تسلیم شدن رهبران بزرگ نزدیک می شود و جنگ های هند طی چند سال به پایان می رسد ، افکار عمومی اکنون با بومیان "اهلی" برای مدتی و "م institutionsسسات متدین" مذهبی مشابه اردوگاه های کار اجباری همزیستی می کنند آنها نگران "تمدن" هستند

دشمنان و بازاریابی انتقام.
بررسی ها | 05/11/2018 | توسط دارت فون تریر
همانطور که برای شما می نویسم ، دوم نوامبر است ، در یک روم پرجنب و جوش و باران با باران بی وقفه روزها. من صبح ها را مانند بسیاری از شما به دیدار اقوامی که دیگر در آنجا نیستم گذراندم و در حالی که در ورانو بودم ، از آنجا عبور کردم تا به همرزمان پدربزرگم سلام برسانم ، به یادبود جنگ بزرگ از قبرستان یادبود از آنجا که پدربزرگ در آنجا آرام گرفته است نزدیک و در عرض چند روز ، صدمین سالگرد پایان آن درگیری وحشتناک است. جنگی خونین علیه تهاجم نظامی واقعی که امروزه ناجوانمردانه برای بسیاری راحت است و آن را با این یا آن تهاجم خیالی مقایسه می کنند. "تهاجم" و در نتیجه مقاومت در برابر آن موضوعی تکراری است ، خصوصاً در سینمای آمریکا ، که عجیب است ، با توجه به اینکه آمریکایی ها ، که دوست دارند هنگام بازی خوب باشند ، اسطوره خود را در مورد "سرزمین آزاد و خانه شجاعان "در مورد حمله ، نسل کشی ، بردگی و برکناری. با این وجود روایت این سرزمین ، "سرزمین من" ، "سرزمین نیاکان من" ، همیشه در سخنان آمریکایی بسیار قدرتمند است و نه تنها در سینما. سخنان "خون و خاک" یک سخنرانی خطرناک است که بر اساس آن پایه ریزی واحدهای ملی که باید بر اساس صلح و توافق نامه هایی باشد که برای عبور از حملات ، انتقام و خون ریخته شده در آن خاک تنظیم شده است ، هرگز سالم نیست. اما بالاخره انتقام یکی از محصولاتی است که بیشتر تحت تأثیر بازاریابی آمریکایی است. یکی از شخصیت های اصلی فیلم خالی می گوید: "همه حق دارند انتقام بگیرند ، حتی هندی ها". من فکر می کنم این یکی از بهترین سنتزهای ذهنیت خاص آمریکایی است.


انتقام

سینمای وسترن یکی از معدود محصولات فرهنگی واقعی PDO با ستارگان و راه راه همراه با Blues ، Jazz ، سخت جوشانده است و مانند این ظرف درد و تناقض است. سینمای غرب اغلب اولین (اگر نه تنها) وقایع نگار اسکیزوفرنیک ایالات متحده در میان عموم مردم بوده است ، که شاید فاکنر یا اشتاین بک را نخوانده است ، زیرا به دلیل تناقضات وحشتناک و ریاکاری های مخلوط با ارزش های مادربزرگ ، به عنوان یک محرمانه عمل می کند. من معتقدم این یکی از م effectiveثرترین ابزارهای تحقیق و انتقاد از خود در داخل کشور برای تأمل در روح ملت از دوران پس از جنگ به بعد بوده است. سخنان پیرامون تهاجم برای جلوگیری از این حمله (و شاید در حال انجام است) و حق مقدس آمریکایی ها برای انتقام از کالاهای رایج در فرهنگ عامه این کشور است و دشمنان ما را در میان این پویایی های وحشتناک و پیچیده منجنیق می کنند.

Hostiles دقیقاً یک فیلم جنگی نیست و یک فیلم ضرب و شتم نیست ، یک فیلم درام خشک و حساس است ، با چهار تصویربرداری کاملاً خشک ، عکاسی زیبا و تمرین های عالی بازیگری اما با وجود این یک فیلم جنگی است و فیلمی که منجر می شود. دشمنان یک هسته عمیق در بسیاری از لایه های گله است که خاک آمریکا را تشکیل می دهد ، جایی که "شجاعان" و "آزادگان" که او را به عنوان سرزمین و خانه خود انتخاب کردند همچنان به اعمال تبعیض ، مصادره و برده داری قانونی ادامه می دهند.


چه افتخار وس استودی ، آقایان

داستان با تأمل شفاف و بیرحمانه ای در مورد آمریكا توسط دیوید هربرت لارنس (یك انگلیسی ، فقط برای اینكه همه چیز برای یك آمریكایی "خصمانه تر" شود) برگرفته از مقاله ای در قاره جدید 1923 آغاز می شود. این آخرین خط از یک گفتمان گسترده تر است و در صورت امکان حتی بیشتر به توصیف پویایی که دشمنان جاودانه می کند و من به طور کامل گزارش می کنم متمرکز است:

"دموکراسی در آمریکا هرگز مانند لیبرتی در اروپا نبود. در اروپا ، لیبرتی یک زندگی بزرگ بود. اما در آمریکا دموکراسی همیشه چیزی ضد زندگی بود. بزرگترین دموکراتها ، مانند آبراهام لینکلن ، همیشه یک یادداشت فداکارانه ، خودکشی در صدای خود داشتند. دموکراسی آمریکایی همیشه نوعی خودکشی بود. یا قتل شخص دیگری ... عشق ، دموکراسی ، سر و کله زدن به هوس ، نوعی بازی جانبی است.
روح اساسی آمریکایی سخت ، منزوی ، رواقی و قاتل است. این هیچوقت ذوب نمی شود. "

در این فیلم ، یك پیشکسوت ارتش آمریكا كه قصد عزیمت داشت وظیفه اسكورت یك رئیس قدیمی اسیر به سرزمین مادری خود را بر عهده دارد و در آنجا درخواست می كند با كمك نزدیكان اجازه بمیرد. در گذشته سرباز پیر و رئیس پیر هند در آن زمین خونین ، صحنه حمله با یکدیگر درگیر شدند و در آن جنگ بدون قانون آنها قتل عام کردند و افراد خود را قتل عام دیدند. فقط یک نفرت عمیق وجود دارد که آنها را به هم گره بزند ، هر کدام معتقدند که دیگری روح تمام مردم مربوطه را مجسم می کند و چیزی جز تحقیر بین زندانی و زندانبان او وجود ندارد. ما در سال 1892 هستیم و زمانها تغییر می کند ، تسلیم شدن رهبران بزرگ نزدیک می شود و جنگ های هند طی چند سال به پایان می رسد ، افکار عمومی اکنون با بومیان "اهلی" برای مدتی و "م institutionsسسات متدین" مذهبی مشابه اردوگاه های کار اجباری همزیستی می کنند آنها نگران "تمدن" هستند

تظرات ارسال شده